تفسیر بسملهآغاز امور با نام افراد برای انتساب کارها به آنان است، ازاینرو انسانها بعضی از کارهایشان را با نام افرادی آغاز میکنند که آنان رابه بزرگی میشناسند و بدین وسیله امید رضایت آن بزرگ و جلب نظر او را دارند. فهرست مندرجات۲ - نشان بندگی ۳ - تفسیر مفسران ۴ - ترکیب ۴.۱ - متعلَّق ۴.۲ - اَسِمُ ۴.۳ - ابتداء العالم و ظهوره ۴.۴ - سوره ۴.۵ - عامل محذوف ۴.۶ - توجّه به خدا ۵ - حقانیت سوره ۶ - نافی جبر و تفویض ۷ - همزه وصل ۸ - اسرار پنهان در بسمله ۸.۱ - تبرک و استعانت ۹ - حکمت تقدم و تاخر الرحمن الرحیم ۹.۱ - کثرت ۹.۲ - رحمت پیوسته ۹.۳ - وزن فعیل ۱۰ - مرادفهای نامناسب ۱۱ - فهرست منابع ۱۲ - پانویس ۱۳ - منبع ۱ - دلیل تکرار بسملهشروع قرآن با بسمله و تکرار آن در ابتدای هر سوره بدین معناست که همه احکام ، دستورات، اخلاق ، آداب و مواعظ بیان شده در این کتاب شریف برای خدا و از جانب او و همچنین آموزشی است برای انسانها تا گفتار و کردار خود را با نام خدا آغار کنند، زیرا شروع کارها با نام خدا موجب استعانت از او و انتساب کارها به آن ذات مقدس است و بدین وسیله گفتار و کردار آدمی جنبه قدسی و الهی پیدا میکند و در آن برکت پدید میآید و ماندگار میشود، زیرا هر آنچه با نام خدا انجام پذیرد باطل و هالک نمیگردد و بهره هر چیزی از بقا و ماندگاری به میزان انتساب و ارتباط آن با وجه باقی و کریم ربوبی است. در روایت مشهور نبوی آمده است: «کل أمر ذی بال لم یبدأ فیه باسم اللّه فهو أبتر». ۲ - نشان بندگیبنابراین آغاز کردن به بسمله متضمن برائت کار از هرگونه نفسانیت و انتساب به غیر خداست و به سان نشانی برای بندگی و عبودیت خدا در کارهاست، چنان که حضرت رضا (علیهالسلام) فرمود: گفتن «بسم اللّه الرحمن الرحیم» یعنی نشان مینهم بر خودم به نشانی از نشانههای خدا و این نشان همان عبادت و بندگی است. ۳ - تفسیر مفسرانبعضی از مفسران محتمل دانستهاند که گفتن بسمله بدین معنا باشد که به وسیله قدرت و توانایی خدا به این کار موفق میشوم و اگر خداوند این توانایی را به من عطا نمیفرمود به انجام دادن آن موفق نمیشدم. جمعی از مفسران مفهوم بسمله را در هر سوره متناسب با مفهوم و غایت و غرض مترتب بر همان سوره میدانند. [۹]
نخجوانی، الفواتح الالهیه.
امام خمینی به تفسیر بسمله توجه ویژه داشته و معتقد است حقیقت بسمله در سورهها یکسان نیست و در برخی موارد محیط و شاملتر از دیگر موارد است، بلکه به اعتقاد امام، بسملهای که گویندهای مشخص، آن را در کلامی معین به کار میبرد، با بسمله دیگرش نیز متفاوت است. حضرت امام درباره چگونگی گفتن بسمله معتقد است سالک باید در وقت بسم الله گفتن، به قلب خود بفهماند که تمام موجودات ظاهری و باطنی تحت تربیت اسماء الله هستند و همه حرکات و سکنات او و تمام عالم، به قیومیت اسم «الله» قائم است. امام خمینی «باء» بسم الله را تجلی و ظهور مطلق میداند و نخستین تعیین حقی و مرتبه اعلی وجود است و از جهت خلقی، نخستین تعیین مشیت مطلق است که از آن به فیض منبسط اطلاقی نیز تعبیر میشود. [۱۶]
خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۷-۲۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.
امام خمینی اسم «الله» را در بسم الله بیان اسم اعظم، تجلی فعلی الهی و مشیت مطلقه میداند که به واسطه رحمت رحمانیه، فیض وجود را در تمام عالم گسترش میدهد و به واسطه رحمت رحیمیه کمالات وجود را افاضه میکند. به اعتقاد امام خمینی، رحمان صفت عامی است که برای همه موجودات است؛ اما اسم خاص حق تعالی است، زیرا در بسط اصل وجود برای حق تعالی شریکی نیست و رحیم نیز صفت عامی برای هدایت مردم است که دیگر موجودات نیز از آن از نصیبی دارند و عدم شمول آن به اشقیا به جهت نقصان آنها در قبول رحمت است. به اعتقاد امام، رحمان و رحیم در بسم الله تابع اسم «الله» میباشند. [۱۸]
خمینی، روح الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۶، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری
امام خمینی در یک تفسیر بسم الله را به حسب روح و باطن صورت تجلیات و به حسب سرّ السر، صورت تجلیات اسمائیه بلکه ذاتیه میداند و در تفسیر دیگری بسم الله را تمام دایره وجود در قوس نزول و صعود میداند، یعنی اسم الله اشاره به مقام احدیت ظهور و بطون عالم و رحمان اشاره به مقام بسط و ظهور قوس نزول عالم و رحیم مقام قبض و بطون و قوس صعود عالم میباشد. [۲۱]
خمینی، روح الله، تعلیقه علی الفوائد الرضویه، ص۸۹-۸۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
البته به اعتقاد امام خمینی این مراحل نزول و صعود، به حسب عوالم و نشئات و به حسب احوال و تجلیات قلوب سالکان متفاوت است. [۲۳]
خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۶۲۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۴ - ترکیببسم اللّه جار و مجرور و نیازمند عاملی است که بدان تعلق گیرد تا همراه آن معنای کاملی از عبارت فهمیده شود. ۴.۱ - متعلَّقدر متعلَّق آن اختلاف است؛ برخی متعلَّق آن را جمله خبری میدانند؛ مانند: ابتدأت بسم اللّه یا جمله امری؛ مانند: اِبْدَأْ بسم اللّه. ۴.۲ - اَسِمُاز گروهی نیز قول به اسمی بودن متعلَّق بسماللّه مانند: ابتدائی بسم اللّه گزارش شده است. برخی نیز معنای بسم اللّه را «ابتدائی مستقر و ثابت بسم اللّه» و «ابتدائی بسماللّه موجود و ثابت» دانستهاند. برخی هم شاید با توجه به حدیث : «بسم اللّه یعنی أسم علی نفسی...» متعلق آن را «اَسِمُ» دانستهاند. [۲۷]
آشنایی با قرآن، ج۱، ص۷۸.
۴.۳ - ابتداء العالم و ظهورهابنعربی متعلَّق «بسم اللّه» را «ابتداء العالم و ظهوره» میداند، زیرا معتقد است اسمای الهی سبب وجود عالم و مسلط برآناند. ۴.۴ - سورهبعضی بسم اللّه را متعلق به سوره میدانند؛ مثلا در سوره حمد گفته میشود: بسم اللّه... الحمد للّه؛ یعنی به اسم خدای تبارک و تعالی حمد برای اوست. [۲۹]
تفسیر سوره حمد، ص۹۷-۹۸.
۴.۵ - عامل محذوفبرخی دیگر «بسم اللّه» را متعلق به عامل محذوفی میدانند که به قرینه فعل متکلم که همراه «بسم اللّه» میآید، فهمیده میشود و قراین حالیه شنونده را از ذکر آن بینیاز میسازد. ۴.۶ - توجّه به خدابعضی دیگر بسمله را از قانون جار و مجرور که نیازمند متعلق است خارج دانسته و مدعی شدهاند که بسمله برای تبرک و حسن طالع در ابتدای افعال و اقوال میآید و «بسم اللّه» گفتن را مانند اللّه گفتن اشخاص برای تذکر و توجّه به خدا دانستهاند. ۵ - حقانیت سورهباور برخی مفسران نیز این است که «باء» در بسمله بای قسم است، بر این اساس بسمله مذکور در ابتدای هر سوره برای سوگند خداوند و بندگان است؛ خداوند با بسمله بر حقانیت سوره و بر عملی ساختن وعدهها و وعیدهای مطرح شده در سوره سوگند یاد میکند و سوگندی است از جانب بندگان بر صداقت و هماهنگی دل و زبان در آنچه که خوانده میشود. ۶ - نافی جبر و تفویضمتعلق بسمله را هریک از موارد مذکور بدانیم در باطن خود نافی عقیده جبر و تفویض است، زیرا گوینده با گفتن بسمله از خداوند در گفتار و کردارش طلب یاری و دستگیری میکند. ۷ - همزه وصلهمزه «اسم» همزه وصل است که در کلام نوشته میشود؛ ولی خوانده نمیشود؛ ولی در بسمله براثر کثرت استعمال در نوشتار نیز حذف شده است. ۸ - اسرار پنهان در بسملهبعضی از روایات و تأویلات عرفانی برای بسمله اسرار و معانی پنهانی بازگو کرده است؛ از آن جمله علی بن ابراهیم قمی روایت کرده است: باء «بهاء اللّه» و سین «سناء اللّه» و میم «ملک اللّه» است. میبدی و فخررازی آوردهاند که ۱۹ حرف آیه بسمله اگر با اخلاص قرائت شود وسیلهای برای خلاصی و رهایی از زبانیه ( فرشتگان عذاب ) نوزدهگانه جهنم است. [۴۰]
میبدی، کشف الاسرار، ج۱، ص۹.
۸.۱ - تبرک و استعانتملافتحاللّه کاشانی آمدن «اسم» بر سر کلمه «اللّه» را اشاره به این مطلب میداند که تبرک و استعانت به «اسم» خدای سبحان حاصل است تا چه رسد به «ذات». [۴۲]
منهج الصادقین، ج۱، ص۹۵.
عرفا برای هر حرفی از حروف بسمله و تقدیم و تأخیر آنها، حرکات و حتی نقطههای آن تأویلاتی بیان کردهاند. [۴۴]
میبدی، کشف الاسرار، ج۷، ص۲۸۴.
[۴۵]
لطائف الاشارات، ج۱، ص۱۵.
۹ - حکمت تقدم و تاخر الرحمن الرحیموصف شدن «اللّه» به «الرحمن الرحیم» در بسمله بدین معناست که شأن خداوند در این است که به صفت «رحمت» مشهورتر و شناخته شدهتر از صفاتی مانند: قهر و غضب باشد، به همین جهت در روایات و ادعیه عبارتهای گوناگونی بدین مضمون که رحمت خدا بر غضبش پیشی گرفته وارد شده است و چون اسم «رحمن» مخصوص ذات باری تعالی است در بسمله بر « رحیم » مقدم شده است. [۵۱]
قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۷۵.
۹.۱ - کثرتبرخی براساس پارهای از روایات بر این باورند که «رحمن» بر کثرت و وسعت دلالت میکند و گویای این است که رحمانیت حق بر مؤمن و کافر و بلکه بر گیتی سایهافکنده است ۹.۲ - رحمت پیوستهو «رحیم» بر رحمت پیوسته و دائم حق دلالت میکند که تنها شامل بندگان مؤمن خداوند است. ۹.۳ - وزن فعیلاما برخی ذکر «الرحیم» را بعد از «الرحمن» به سبب ویژگی وزن فعیل میدانند که بر غریزی و ذاتی بودن صفت دلالت دارد؛ بدین معنا که در بسمالله الرحمن الرحیم واژه «الرحمن» تنها بر ثبوت رحمت برای خداوند دلالت دارد؛ اما واژه «الرحیم» میرساند که این رحمت لازمه ذات خداست. ۱۰ - مرادفهای نامناسببرخی بر این باورند که واژههای « الله »، « الرحمن » و « الرحیم » دارای مرادفهای مناسبی در زبان فارسی نیست، [۵۵]
آشنایی با قرآن، ج۱، ص۸۲-۸۳.
زیرا معمولاً واژه «اللّه» به «خدا» [۵۶]
لغت نامه، ج۲، ص۲۷۸۱.
[۵۷]
فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۲.
یا «خداوند» [۵۸]
آشنایی با قرآن، ج۱، ص۸۲.
و «الرحمن الرحیم» نیز به «بخشنده مهربان» ترجمه میشود، [۵۹]
لغت نامه، ج۷، ص۱۰۵۱۹.
[۶۰]
فرهنگ فارسی، ج۲، ص۱۶۴۲.
حال آنکه واژه «خدا» مخفف «خودآی»، [۶۱]
لغت نامه، ج۶، ص۸۳۹۲.
«خداوند» به معنای « صاحب »، [۶۲]
لغت نامه، ج۶، ص۸۴۱۵.
[۶۳]
فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۴۰۱.
«بخشنده» ترجمه «جواد» [۶۴]
فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۲۴۸.
[۶۵]
آشنایی با قرآن، ج۱، ص۸۲.
و « مهربان » معادل « رئوف » است، ازاینرو برخی مترجمان آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» را به نام «اللّهِ رحمانِ رحیم» ترجمه کردهاند. [۶۶]
آشنایی با قرآن، ج۱، ص۸۳.
۱۱ - فهرست منابعآشنائی با قرآن؛ الاتقان فی علوم القرآن؛ اسباب النزول، واحدی؛ بحارالانوار؛ البیان فی تفسیر القرآن؛ البیان فی عدّ آی القرآن؛ بیان المعانی؛ تاجالعروس من جواهر القاموس؛ تاریخ ترجمه از عربی به فارسی؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ قرآن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن؛ تحریرالوسیله؛ تفسیر آیات الاحکام؛ تفسیر سوره حمد؛ تفسیرالعیاشی؛ تفسیر القرآن العظیم، ابنکثیر؛ تفسیر القرآن الکریم، سیدمصطفی خمینی؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکاشف؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر المراغی؛ تفسیر المنار؛ التفسیرالمنسوب الی الامام العسکری (علیهالسلام)؛ تفسیر منهجالصادقین؛ تفسیر نورالثقلین؛ توضیح المسائل مراجع؛ تهذیب الاحکام؛ جامع احادیثالشیعة فی احکام الشریعه؛ جامعالبیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ سنن ابی داود؛ السنن الکبری؛ سیرة النبویه، ابنهشام؛ العروةالوثقی؛ علومالحدیث (مجله)؛ عون المعبود شرح سنن ابی داود؛ عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)؛ الفتوحات المکیه؛ فرهنگفارسی؛ الفقه علی المذاهب الخمسه؛ الفواتحالالهیه؛ الکافی؛ کتاب الخلاف؛ الکشاف؛ کشفالاسرار و عدة الابرار؛ الکشف عن وجوه القراءات السبع عللها و حججها؛ لسانالعرب؛ لطائف الاشارات؛ لغتنامه؛ المبسوط؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المزهرفی علوم اللغة و انواعها؛ المستدرک علی الصحیحین؛ مستمسکالعروة الوثقی؛ مستندالعروة الوثقی؛ مسند احمدبن حنبل؛ المغنی والشرح الکبیر؛ المنجد فی اللغه؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النشر فی القراءات العشر؛ النکت والعیون، ماوردی؛ وسائلالشیعه. ۱۲ - پانویس۱۳ - منبع• دائرةالمعارف قرآن کریم، مقاله بسمله. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. ردههای این صفحه : دیدگاه های تفسیری امام خمینی
|